مینا بعد از جدایی از همسرش به دنبال شغل و محل اسکانی میگردد. در این مسیر با کامران مدیر رستورانی که در آن کار میکند آشنا میشود. کامران سرپناهی به او میدهد. مینا تحت تأثیر حمایتها و محبتهای کامران به او دل میبازد، کامران نیز به مینا مشتاق و علاقهمند است. روزها از پس هم میگذرد و عشق مینا به کامران کاسته نمیشود و اوج میگیرد. اما کامران دیگر قصد ادامه ندارد…
توضیحاتی در مورد فیلم سینمایی رگ خواب :
- سال ساخت : 1394
- موضوع : اجتماعی
- پخش : فیلمیران
- مدت زمان فیلم : ۱۰۴دقیقه
- سال ساخت : ۱۳۹۴
- تاریخ اکران : ۹۶/۰۳/۲۷
- کارگردان: حمید نعمت الله
- نویسنده: معصومه بیات
- تهیه کننده: حمید نعمت الله
- بازیگران: لیلا حاتمی، کوروش تهامی، الهام کردا، لیلا موسوی، حمیدراض آذرنگ، خسرو بامداد، بامداد نعمت الله، سارا والیانی، زهره ساداتی
- سایر عوامل : نویسنده: معصومه بیات، مجری طرح: سهند ترابی، مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی، تدوین: مهدی سعدی، آهنگساز: سهراب پورناظری، خواننده: همایون شجریان، صداگذار: بهمن اردلان، صدابردار: بابک اردلان، فیلمبردار: آرش خلاق دوست، طراح صحنه: محمدرضا میرزامحمدی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح گریم: سهند ترابی، جلوه های ویژه بصری: سینا قویدل، جلوه های ویژه میدانی: آرش آقا بیک، مدیر تبلیغات: میثم معراجی، مشاور رسانه ای: نگین موسوی
لیلا حاتمی بازیگر زن معروف ایرانی یا به اشتراک گذاشتن عکس خود در پوسفر فیلم سینمایی رگ خواب صفحه شخصی خود را بروزکرد. وی بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. وی فرزند علی حاتمی و همسر علی مصفا میباشد. لیلا حاتمی با کسب چندین جایزه از جشنوارههای داخلی و خارجی یکی از موفقترین بازیگران ایرانی از لحاظ تعداد جوایز دریافتی میباشد
نقد کامل فیلم سینمایی رگ خواب :
فیلم سینمایی رگ خواب فیلمی تأثیرگذار و متأثرکننده است که موفق میشود خیلی زود راه به احساسات مخاطب باز کند و او را وارد جهان تو در تو، سیاهوسفید و رنگارنگ زندگی زنی کند که نمونه آشنایی از زن ایرانی در دهه اخیر تاریخ اجتماعی ایران است. روایت اولشخص و لحن و بیان بیپیرایه قهرمان فیلم، مینا، سریعتر و عمیقتر از معمول سینما ایران حس سمپاتیک تماشاگر را برمیانگیزد و صداقت و گهگاه سادهلوحی او صمیمیتی میان فیلم و تماشاگر برقرار میکند که فاصله فیزیکی میانپرده و صندلی سینما را از میان برده و تماشاگر به ناگاه خود را در جهان معلق میان خیال و حیات مینا و نامههای خیالیای که برای پدر سالها ندیده مینویسد، بازمییابد.
اما فراتر از برانگیختن احساسات در تماشاچی، غرق کردن او در جهان فیلم و یا جوگیر کردن منتقد در مواجهه اولیه با اثر، «رگ خواب» فیلم ویژهای در سینمای ایران پس از انقلاب و حد شاخصی در کارنامه فیلمسازی حمید نعمتالله است. « فیلم سینمایی رگ خواب » نمایش اسطوره مابانهای از زندگی زنی ست که حیران از عشق ازدسترفته، سر به خرابات میگذارد. پیر خرابات و ذلیل عشق شدن، همانقدر تمثیلی که در اشعار مولانا سراغ داریم و در عین حال همانقدر ریال و امروزی که میتوانیم در اطرافیانمان رد چنین داستانهایی را پیدا کنیم. نعمتالله موفق شده درست در مرز باریک میان جهان واقعی اطراف و جهان اساطیر، لیلی و مجنونها و شیرین و فرهادها، داستان « فیلم سینمایی رگ خواب » را پیش ببرد و نمایشگر زنی ویژه و استثنایی در سینمای ایران باشد. سینمای ایران نه هرگز عمق شادمانی و خوشبختی زنی را تا این حد به تصویر کشیده که به مردش خیره بنگرد و در دل بگوید «اون بهترین و برازندهترین مردیه که تا حالا دیدم.» و نه استیصال و آوارگیاش را با چنین صراحت و بیرحمی چون سیلی محکمی بر صورت مخاطب خوابانده است: زنی کتکخورده، بیخانمان و دربوداغان، با پیکری خمیده که در سوزان برف و زمستان در اتوبانهای تهران سرگردان است…
کمتر فیلم ایرانی موفق شده اینچنین به عوالم درونی یک زن نزدیک شود، در عین اینکه اسیر تزویر، ترحم یا تعصبات فمینیستی نشود. همانطور که کمتر فیلمی شجاعت نمایش چنین جنون و خودویرانگری زنانهای را که یادآور «سرگذشت آدل ه» تروفو ست، داشته است. آنهم در شمایل مینا، زنی که نمونه تکاملیافتهتری از لیلا حاتمی «بیپولی» است با همان خنگیها و مهربانیها و تلاشهای جانانه برای حفظ زندگیاش. شبیه به انبوه زنان ایران امروزی و در شرف دگرگونی که از اساس سنتیاند و سودای مدرن شدن و زندگی در ظواهر مدرنیستی را دارند؛ و زنان خطشکنتری که بدون پول و وضعیت مالی مناسب در تقلای نجات زندگیشان از منجلابیاند که در آن گیرکردهاند.
برگ برنده فیلم سینمایی رگ خواب فیلمنامه خوب معصومه بیات است که زنانگی و جنون دیوانهوارش را در قالب کنشها و واکنشهایی واقعی در پیکره فیلم میدمد. «رگ خواب» فیلمی “واقعی” و ملموس است. هم در نیمه اولش و تجربه فضای عاشقانه و فانتزی که در همان آغاز کار تماشاگر را عاشق این عاشقانه بامزه میکند و هم در نیمه دومش که صد و هشتاد درجه با فضای سرخوش اول فیلم تفاوت دارد و به مصیبتنامهای میماند که شرح شکست خوردنها و تحلیل رفتن ذرهذره میناست؛ اما نه در عاشقانه خبری از ملودرام بازیهای سطحی و معمول سینمای ایران است و نه در مصیبتنامه خبری از روضهخوانی و اشک و آه بیدلیل.
رابطه حمید نعمتالله و سینما، فیلم به فیلم دارد عجیبوغریبتر میشود. بدون فیلتر و احساسی و شهودیتر. انگار که خودش فیلمهایش را زندگی و به طبع تماشاگر را هم درگیر چنین رابطهای با فیلمها میکند.